معنی قلعه کوچک بالای کوه

حل جدول

واژه پیشنهادی

لغت نامه دهخدا

چشمه قلعه کوه

چشمه قلعه کوه. [چ َم َ ق َ ع ِ یا ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند که در 30 هزارگزی شمال خاوری بیرجند واقع است. دامنه و معتدل است و 106 تن سکنه دارد. آبش از قنات، محصولش غلات، شغل اهالی زراعت وراهش مالرو است. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


قلعه کوه بالا

قلعه کوه بالا. [ق َ ع َ] (اِخ) دهی است از دهستان القورات بخش حومه ٔ شهرستان بیرجند، واقع در 30هزارگزی شمال خاوری بیرجند. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و معتدل است. سکنه ٔ آن 99 تن است. آب آن از قنات و محصول آن غلات، میوه جات و شغل اهالی زراعت و صنایع دستی زنان کرباس بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


قلعه جوق کوه

قلعه جوق کوه. [ق َ ع َ] (اِخ) دهی جزء دهستان سهندآباد بخش بستان شهرستان تبریز، واقع در 33هزارگزی جنوب بستان آباد و 26هزارگزی شوسه ٔ میانه بستان آباد. این ده کوهستانی و سردسیری است. سکنه ٔ آن 115 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، درخت تبریزی و شغل اهالی زراعت و گله داری است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 4).


قلعه جق کوچک

قلعه جق کوچک. [ق َ ع َ ج ُ چ َ] (اِخ) دهی است از دهستان کرم خان بخش حومه ٔ شهرستان بجنورد، واقع در 20هزارگزی شمال بجنورد و 4هزارگزی باختر مالرو عمومی بجنورد نجف آباد. موقع جغرافیایی آن کوهستانی و هوای آن معتدل است. سکنه ٔ آن 75 تن است. آب آن از چشمه و محصول آن غلات، بنشن و شغل اهالی زراعت و مالداری و قالیچه بافی است.راه مالرو دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).


بالای

بالای. (ق) بالا. روی. فوق. بر. || مقام. مرتبه. رجوع به بالا شود در همه ٔ معانی.

معادل ابجد

قلعه کوچک بالای کوه

329

عبارت های مشابه

پیشنهاد شما
جهت ثبت نظر و معنی پیشنهادی لطفا وارد حساب کاربری خود شوید. در صورتی که هنوز عضو جدول یاب نشده اید ثبت نام کنید.
اشتراک گذاری